هیچ چیز به اندازه خلاقیت به کامل بودن زندگی انسان کمک نمیکند. در واقع، مواردی که ما را از سایر موجودات متمایز میکند؛ یعنی زبان، ارزشها، هنر و علم و فناوری در نتیجه خلاقیت و تفکر خلاق بشر است.
خلاقیت، ارتباطی مستقیم با روح و روان و شادمانی فرد و سلامت جسم او دارد. هر وقت، رفتاری خلاق از خود نشان می دهیم بیش از هر زمان دیگر احساس سرزندگی می کنیم. هیجان یک نقاش از طرح خلاقانه اش یا دانشمند از ابتکارش در تولید فناوری جدید را در نظر بگیرید. افراد خلاق تقریبا خود را با هر شرایطی وفق می دهند و برای رسیدن به اهداف خود از هر چیزی که در دسترس شان است، استفاده می کنند. بهترین واژه ای که می توان با آن افراد خلاق را نامید، پیچیدگی است. آنها تفکر و عمل را در کنار هم دارند؛ دو ویژگی ای که در اکثر مردم تک تک دیده می شود. آنها به جای این که یک نفر باشند، گویی چند نفر در یک کالبد هستند.
1
پرانرژی اند: افراد خلاق اگرچه ظاهرا آرام هستند و ساعت ها کار می کنند و در کارشان بسیار متمرکز می شوند، اما پرازانرژی بوده و در محیط اطراف خود فضایی از طراوت و اشتیاق به وجود می آورند. در واقع آنها از موهبت فیزیکی بسیار خوبی برخوردارند. اغلب آنها حتی در 70 یا 80 سالگی شان انرژی داشته و سالم هستند. درحقیقت، این انرژی از درون وجود به سبب ذهن بسیار متمرکزشان نشات می گیرد و صرفا برتری ژنتیکی نیست. البته این موضوع به این مفهوم نیست که افراد خلاق بیش فعال هستند. در حقیقت بسیار می خوابند و استراحت می کنند. موضوع این است که آنها بخوبی انرژی خود را کنترل می کنند. هر وقت لازم باشد براحتی روی موضوعی متمرکز می شوند و در مواقع لزوم بسرعت باتری خود را شارژ می کنند. آنها متوجه شده اند فعالیت و استراحت، دو جزء مهم برای رسیدن به اهداف شان است.
2
از مواد خام ذهنشان بیشتر استفاده می کنند: به نظر می رسد وقتی افراد بسیار خلاق سعی می کنند مشکلی را حل کنند یا به هدفی برسند، بویژه وقتی آن هدف با قدرت ابتکارشان ارتباط پیدا کند، نسبت به افراد عادی بیشتر از مغزشان استفاده می کنند. مثلا اگر از یک فرد معمولی بخواهید تصویر گربه ای را بکشد، او به شکل ظاهری یک گربه فکر می کند و با دقت آنچه را از یک گربه می داند، می کشد، اما یک نقاش خلاق، عمقی تر می اندیشد؛ نه تنها به خود گربه فکر می کند بلکه به مکانی که ایستاده، کاری که آن انجام می دهد و حتی به خطوط و نقش و نگار بدنش دقت می کند. حتی ممکن است به آن شخصیت و عواطف انسانی بدهد و چیزی واقعا بیش از یک گربه به شما تحویل می دهد.
افراد خلاق با استفاده بسیار بیشتر از مواد خام به هدفشان می رسند، در واقع با کمک این مواد خام نسبت به یک فرد معمولی ایده های بکر بیشتری تولید می کنند.
3
آگاه هستند: اطلاعات عمومی افراد خلاق بالاست. در تحقیقی مشخص شد افرادی که ضریب هوشی زیر 120 دارند، نمی توانند از خود خلاقیت نشان دهند، اما افرادی که ضریب هوشی شان بالاتر از 120 است هم الزاما خلاقیت زیادی از خود نشان نمی دهند. در واقع افراد خلاق روی تفکرهای متضاد تسلط دارند. از آنجا که اطلاعات عمومی شان بالاست، کلی ایده و فکر به ذهن شان می رسد. آنها انعطاف دارند و می توانند مسائل را از جنبه های مختلف بررسی کنند.
4
شوخ طبع اند: افراد خلاق در کنار نظم و انضباط، بازی و شوخی را هم در نظر می گیرند. سختکوش هستند، اما هرگز شوخ طبعی را فراموش نمی کنند و می توانند از پس کارهای سختشان با چاشنی شوخی و تخیلات بامزه برآیند.
5
خیالپردازند:افراد خلاق به سراغ تخیل و فکرهای فانتزی می روند و آن را با منابع حقیقی در می آمیزند. هنر و علم برجسته درواقع جهشی از تخیل به دنیایی است که از زمان فعلی متفاوت است. مردم غالبا این گونه تفکرات را صرفا تخیل می پندارند، اما تا تخیل وجود نداشته باشد، ابتکار و اختراع نیز به وجود نمی آید. افراد خلاق گاهی غرق در تخیلات شده و از درون، آنها راهی به سوی واقعیت باز می کنند. وقتی فردی شروع به تفکر خلاقانه می کند، تمام شرط و شروط های فقط منطقی فکرکردن برداشته می شود.
6
ویژگی های متضاد از خود بروز می دهند: افراد خلاق تمایل دارند هم برونگرا و هم درونگرا باشند. ما معمولا به یک سمت تمایل نشان می دهیم؛ یا دوست داریم در جمعیت و کنار مردم باشیم یا گوشه ای بنشینیم و فقط تماشا کنیم. در حقیقت، در تحقیقات روان شناسی مشخص شده است افراد برونگرا و درونگرا شخصیت بسیار ثابتی دارند که آنها را از یکدیگر متمایز می کند، اما از طرفی افراد خلاق به نظر می رسد هر دو ویژگی را همزمان از خود بروز می دهند. آنها در عین حال که دوست دارند در جمع مردم باشند، گاهی گوشه ای خلوت را انتخاب کرده و به تفکر خلاقانه خود مشغول می شوند. در واقع در جمع بودن به آنها کمک می کند به ایده های جالب دست پیدا کنند.
7
مغرور و متواضع هستند: افراد خلاق در عین حال که به خود افتخار می کنند و نشانه هایی از غرور در خود بروز می دهند، بسیار متواضع هستند. خیلی جالب است فرد مشهوری را ببینید که فکر می کنید باید بسیار مغرور و متکبر باشد، اما در عوض با فردی روبه رو شوید که خجالتی است و شکسته نفسی می کند. این افراد دقیقا می دانند در کجا ایستاده اند و نسبت به منابعی که از دیگران ابتدا برای آگاهی یافتن دریافت کرده اند، کاملا آگاه هستند و برای آنها احترام قائلند. در ضمن از نقش خوش شانسی که تاحدی در موفقیتشان موثر بوده است، اطلاع دارند. بنابراین فروتنی جزئی از وجودشان می شود و از سویی به خود و ایده های خلاقانه خود می بالند.
8
از محدودیت ها گریزان هستند: افراد خلاق تا حدی از مسئولیت هایی که براساس جنسیت به آنها تحمیل می شود، می گریزند. آزمایش هایی که روی دختران و پسران جوان شده است، نشان می دهد دخترانی که خلاق هستند روحیه ای سخت تــــر از دختران دیگر دارند، اما پسران خلاق حساس تر از همجنسان خود بوده و کمتر رفتارهای تهاجمی از خود بروز می دهند. در واقع، افراد خلاق می توانند ویژگی ها و توانایی های هر دو جنس را نشان دهند.
9
محافظه کار و شورشی هستند: اشخاص خلاق در عین حال که محافظه کار هستند، آشوب هم به پا می کنند. آنها هم برای سنت های موجود ارزش قائل هستند و هم محافظه کارند و درست همان موقع شورش کرده و بت شکن می شوند. در واقع اگر فقط سنت گرا باشند، نمی توانند تغییری در زندگی ایجاد کنند و اگر هم بدون توجه و احترام به گذشته به سراغ فرصت های جدید بروند، نمی توانند موارد تازه و نو را به عنوان پیشرفت در نظر بگیرند. در حقیقت، همانقدر که برای موارد موجود که از گذشته باقی مانده ارزش قائل هستند، شهامت خطر کردن داشته و ایده های نو ارائه می دهند.
10
قبل از این که دست به کار شوند، فکر می کنند: افراد خلاق قبل از این که شروع به انجام دادن کاری کنند، از ذهنشان کمک می گیرند و موضوع را مرور کرده و احتمالات متفاوتی را در نظر می گیرند و جهتی را مشخص می کنند. وقتی مساله ای را به یک فرد معمولی بدهید، حل کند او فورا دست به کار می شود و به علت این که ذهنش بشدت روی حل آن مساله متمرکز می شود، نمی تواند محدودیت ها را کنار بزند و به طور کلی به راه حل های بسیار معمولی و مشخص فکر می کند، اما یک فرد بسیار خلاق مشکل را در سرش می چرخاند و تا حدی آن را سبک و سنگین می کند. سوال هایی از خود می پرسد و به سناریوهای مختلف فکر می کند و حتی گاهی اوقات برای حل مشکلش از اطلاعات بی ربط استفاده می کند.
مثلا اگر از یک شخص نسبتا خلاق بخواهید ایده هایی برای کارهایی که می شود با یک جعبه بزرگ کرد ارائه دهد او فورا به جعبه ها و استفاده معمول شان فکر می کند: انبار یا اسباب بازی بچه ها اما یک فرد بسیار خلاق پا را از این فراتر می گذارد و به شکل های مختلف استفاده از جعبه فکر می کند و معمولا ایده های جالبی ارائه می دهد.
دردناک ترین لحظه برای یک فرد خلاق زمانی است که او احساس کند از ایده های بکر و تفکرات نو خالی شده است. در این لحظات او بسیار افسرده و غمگین می شود.
Psychologytoday / مترجم: نادیا زکالوند